جدول جو
جدول جو

معنی مجال طلب - جستجوی لغت در جدول جو

مجال طلب
(خِ رَ پَ رَ)
فرصت طلب: و شک نیست که دمنه مجال طلب و مضرب و نمام است. (کلیله و دمنه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
کسی که برای رسیدن به مقام و مرتبۀ بلند کوشش کند، خواهان جاه و مقام
فرهنگ فارسی عمید
(خِ سَ)
آنکه کارهای ناشدنی و دشوار یا امور ناصواب بجوید: اتفاق افتاد که او با زنی دراززبان کاهل محال طلب درمانده بود و او را طلاق داد. (تاریخ بیهق)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ خَ)
مقام جو. جویندۀ مقام. طالب مقام. آنکه پیوسته خواهد از مناصب و مشاغل فروتر به مناصب و مشاغل بالاتر دست یابد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
جوینده مقام و آنکه پیوسته خواهد از مناصب و مشاغل فروتر به مناسب و مشاغل بالاتر دست یابد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جان طلب
تصویر جان طلب
جانخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
مقام خواه، منصب جو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاه طلب
تصویر جاه طلب
((طَ لَ))
دوستدار مقام و درجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمال طلب
تصویر کمال طلب
آرمانخواه
فرهنگ واژه فارسی سره
جاه طلب، آوازه جو، ریاست طلب، منصب جو، منصب خواه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ریاست طلب، زیاده طلب، مسندجو، مقام پرست، منصب جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد